دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست

در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست

با عشق تو شب را به سحر گاه رسانم

بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست


رامین کمی پیش راه افتاد به طرف تهران