دیدار
سلام
خوبین
بچه ها دو روز پیش جمعه ؛ یکی از آشناهامون که خیلی وقته همدیگرو ندیده بودیم 
تو خونه ی مادرشوهرمینا مهمون بودند ، مادر شوهرم ما رو هم دعوت کرد رفتیم
اونجا همدیگرو دیدیم و خیلی هم خوشحال شدیم
بعد از احوال پرسی و 
بهم گفت : چقدر عوض شدی ، ناز و خوشگل شدی
و آخرش گفت تپل شدی
گفتم خوب یه دفعه بگو چاق شدی دیگه
گفت آخه تپلی بهت میاد و خیلی خوشگلتر شدی 
این بود که من دیگه اون روز خیلی لوس شدم 
![]()
![]()
![]()
+ نوشته شده در یکشنبه پانزدهم دی ۱۳۹۲ ساعت 20:28 توسط هستی
|