گذشته ی من گذشت...
حتی میتوانم بگویم درگذشت...
و من برایش روزهآ سوگواری و سکوت کردم!
خاطراتم را زیر و رو کردم و ای کاشهای فراوان گفتم...
از دروغ ها دلم گرفت...از خیانت ها شکستم!
از اعتماد ها و بی لیاقتی ها پشیمان...
ولی دیگر بس است...
من به آرزوهای شیرینم می اندیشم...من به شروعی دیگر
می اندیشم
+ نوشته شده در شنبه بیست و پنجم آبان ۱۳۹۲ ساعت 13:44 توسط هستی
|